«اَللّـهُمَّ تُبْ عَلَي حَتّي لا اَعْصِيكَ وَاَلْهِمْنِي الْخَيرَ وَالْعَمَلَ بِهِ وَخَشْيتَكَ بِاللَّيلِ وَالنَّهارِ ما أبْقَيتَني يا رَبَّ الْعالَمينَ اَللّـهُمَّ اِنّي كُلَّما قُلْتُ قَدْ تَهَياْتُ وَتَعَبَّاْتُ وَقُمْتُ لِلصَّلوةِ بَينَ يدَيكَ وَناجَيتُكَ اَلْقَيتَ عَلَي نُعاساً اِذا اَنـَا صَلَّيتُ وَسَلَبْتَني مُناجاتَكَ اِذا اَ نَا ناجَيتُ مالي كُلَّما قُلْتُ قَدْ صَلَُحَتْ سَريرَتي وَقَرُبَ مِنْ مَجالِسِ التَّوّابينَ مَجْلِسي عَرَضَتْ لي بَلِيةٌ اَزالَتْ قَدَمي وَحالَتْ بَيني وَبَينَ خِدْمَتِكَ.»
«خدایا!
گونهای به من بازگرد که دیگر تو را معصیت نکنم (توبه نصوح) و نیکیها و نیز عمل به آن و حساب بردن از تو را در شب و روز تا زندهام به من الهام کن؛ ای صاحب همهی جهانیان!
خدایا! (درددلی و شکایتی از خودم دارم):
هرگاه به خودم میگویم که آماده شده و عبا بر دوش گرفته و برای نماز در پیشگاه تو و مناجاتت، قیام کردهام، حالت بیحالی و خوابزدگی در هنگام نماز بر من القاء میکنی و حس مناجات با خودت را از من در هنگام مناجات سلب میکنی و یا اینکه به خودم میگویم که درونم، پاک شده و به مجلس اهل توبه نزدیک شدهام، مشکلی رخ مینماید که گام مرا میلغزاند و بین من و خدمت تو حائل و مانع میشود.»