«الهی اِنْ كانَ قَدْ دَنا اَجَلي وَ لَمْ يقَرِّبْني مِنْكَ عَمَلي فَقَدْ جَعَلْتُ الاِْعْتِرافَ اِلَيكَ بِذَنْبي وَسآئِلَ عِلَلي اِلـهي اِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ اَوْلي مِنْكَ بِالْعَفْوِ وَ اِنْ عَذَّبْتَ فَمَنْ اَعْدَلُ مِنْكَ فِي الْحُكْمِ ارْحَمْ في هذِهِ الدُّنْيا غُرْبَتي وَ عِنْدَ الْمَوْتِ كُرْبَتي وَ فِي الْقَبْرِ وَحْدَتي وَ فِي اللَّحْدِ وَحْشَتي وَ اِذا نُشِرْتُ لِلْحِسابِ بَينَ يدَيكَ ذُلَّ مَوْقِفي وَ اغْفِرْ لي ما خَفِي عَلَي الاْدَمِيينَ مِنْ عَمَلي وَ اَدِمْ لي ما بِهِ سَتَرْتَني وَ ارْحَمْني صَريعاً عَلَي الْفِراشِ تُقَلِّبُني اَيدي اَحِبَّتي وَ تَفَضَّلْ عَلَي مَمْدوُداً عَلَي الْمُغْتَسَلِ يقَلِّبُني صالِحُ جيرَتي وَ تَحَنَّنْ عَلَي مَحْموُلاً قَدْ تَناوَلَ الاَْقْرِبآءُ اَطْرافَ جَِنازَتي وَ جُدْ عَلَي مَنْقوُلاً قَدْ نَزَلْتُ بِكَ وَحيداً في حُفْرَتي وَ ارْحَمْ في ذلِكَ الْبَيتِ الْجَديدِ غُرْبَتي حَتّي لا اَسْتَاْنِسَ بِغَيرِكَ»
«ای خدای من! اگر زمان مرگم نزدیک شده و عملی از من سر نزده که مرا به تو نزدیک کند، اعتراف به گناه را در پیشگاه تو، از جمله اسباب عذر خواهیم قرار داده ام.
ای إله من! اگر عفوم کنی، چه کس سزاوارتر به این برخورد است؟ و اگر عذابم کنی، چه کسی عادل تر از تو در حکم و قضاوت است؟ در این دنیا به غربت من رحم کن و هنگام مرگ به اندوهم نگاه لطف بیفکن. در قبر به تنهایی ام، ودر لحد به وحشتم و هنگام محشور شدن برای حساب در محضرت به ذلت موضعم ترحّم کن.
گناهانی که از چشم خلائق پنهان مانده، بیامرز! و دلیلی را که مرا پوشش دادی و رسوا نکردی، ادامه بده و آنگاه که در بستر مرگ افتاده ام و دستان دوستانم، مرا این و آن سو میغلتانند، رحم کن.
و در زمانی که در غسالخانه، دستان نیکان همسایگان مرا زیر و رو میکنند، پیاپی بر من تفضّل کن. و زمانی که نزدیکانم جنازه مرا بر دوش میبرند با من با محبّت باش! و وقتی مرا برای نهادن در قبر منتقل میکنند و تنهای تنهای در آن حفره قبر وارد میشوم، بر من جود و لطف کن! و در آن خانه جدید به غربت و بیکسیام رحم کن تا با غیر تو اُنس پیدا نکنم!»