«و قَدْ قَصَدْتُ اِلَيكَ بِطَلِبَتي وَتَوَجَّهْتُ اِلَيكَ بِحاجَتي وَجَعَلْتُ بِكَ اسْتِغاثَتي وَبِدُعآئِكَ تَوَسُّلي مِنْ غَيرِ اسْتِحْقاِق لاِسْتِماعِكَ مِنّي وَلاَ اسْتيجاب لِعَفْوِكَ عَنّي بَلْ لِثِقَتي بِكَرَمِكَ وَسُكوُني اِلي صِدقِْ وَعْدِكَ وَلَجَائ اِلي الاْيمانِ بِتَوْحيدِكَ وَيقيني بِمَعْرِفَتِكَ مِنّي اَنْ لا رَبَّ [لي] غَيرُكَ وَلا اِلـهَ اِلاّ اَنْتَ وَحْدَكَ لا شَريكَ لَكَ.»
«با تمام درخواستهایم، آهنگ و قصد تو کردم و با مدّ نظر آوردن حاجتم به تو توجه کردم. و فریادرسیام را در توسل به تو قراد دادم و انتخاب وسیله را با دعای در پیشگاه تو برگزیدم؛ بدون آنکه خود را مستحق این بدانم که درخواستم را بشنوی و خود را مستوجب عفو تو بدانم. من اطمینان به کرم تو دارم! و به درستی وعده لطفتت، آرام میشوم!
پناه به ایمان به وحدانیت تو میآورم! و یقین دارم که مرا چنین می شناسی که ربی جز تو ندارم و خدایی جز تو نیست و تنهایی و شریکی نداری!»